كودكانه هاي مهيار
اين روزها در هياهوي بي امان زندگي ، زير سنگيني هزاران مسئوليت و دين ، عالمي دارم با كو دكا نه هاي مهيارم: -وقتي مياد و مي بينه كه من تو آشپزخونه مشغولم و چون دوست داره من كنارش باشم با وجود اينكه خودش مي تونه سي دي كارتوناشو بذاره يه اسباب بازي دست راست يكي دست چپ مي گيره و تند تند مياد ميگه مامان من دستم بنده تو موشانه( همون كارتون موش و گربه) بذار! -وقتي سر ميز غذاييم و داريم غذا مي خوريم يا مهموني هستيم يا هر وقتي كه آب بخواد بايه ادا و نازي ميگه بي زحمت آب ميخوام ( البته بيشترم به بابا مهدي ميگه)كه دلم مي خواد اون لحظه بخورمش و عاشق اين بي زحمت گفتنشم. - وقتي دست به چيز كثيفي ميزنه و صداي بلند منو ميشنوه كه دست نزن سريع ميگيره جلو دماغشو...
نویسنده :
مامان
3:37