مهيارمهيار، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

مهيار دليل خوشبختي مامان و بابا

مادر بودن يعني....

1392/12/10 2:06
نویسنده : مامان
1,169 بازدید
اشتراک گذاری

حالا كه مهيار داشت يواش يواش عادت مي كرد به شير نخوردن و البته همچنان بهانه گير و زود رنج و.....

شب نخوابي ما همچنان ادامه دار شده و بدتر از قبل...چرا؟

مهيار سرفه هاي شديد ميكنه تو خواب و دوباره مريضي ناراحت شربت آويشن و سرماخوردگي داره مي خوره بدتر از همه اينكه من هر كاري مي كنم شير پاستوريزه نميخوره كه نميخوره!ناراحت ساده نميخوره شير عسل نميخوره، شير خرما نميخوره، شير موز نميخوره! به هر نحوي ما خواستيم بهش شير بديم نشد كه نشد. خيلي نگرانشم چون شير ديگه نميخوره و مريض هم شده..خدايا زودتر خوب بشه..

مادر بودن رنجي است كه با عشق همراه است...

مادر بودن موهبتي است كه خداوند به من ارزاني خواهد داشت...

زيرا

مرا شايسته اين رنج و عشق خواهد دانست......

و تو بي شك گرانبها ترين هديه اي خواهي بود كه من از دستان آن يگانه بي همتا خواهم گرفت

پس

مهربانم ♥

بزرگ شو ....

و دنيا را از دريچه روشن انسانيت ببين...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

آرتا
17 اسفند 92 0:29
اول از همه مهیار جون تولدت مبارک. هیچ کس جای هیچ کس را پر نمی کند☺☺☺ و دوم اینکه مامان مهیار جون نگران نباش البته آرتای منم اوایل که از شیر گرفتمش شیر پاستوریزه نمی خورد فقط بعضی وقتا شیر موز خوب می خورد اما بعد از 2ماه همچین شیر پاستوریزه میخورد تا الانم این کارش ادامه داره ایشالا این عادت مهیار جون هم زود گذره.
مامان
پاسخ
سپاس دوست عزيزم ، اميدوارم مهيار هم مثل آرتا بعد بخوره
امیرحسین کوچولو نفس ما
20 اسفند 92 2:06
مامانی.هنوز شیر نمیخوره؟اگه نمیخوره با بازی سرشو گرم کن و لیوانو بده دستش و به اندازه یه قاشق توش شیر بریز و بهش بگو بیا با هم شیر بخوریم.اول بهش بگو بده مامان بخوره لیوانو که سمتت گرفت الکی بزن به لبتو بگو به به چقدر خوشمزه ست. بعد بگو حالا نوبت تو إ.وقتی که خورد با باباش دوتایی کلی تشویقش کنید.منم اینطوری به امیرحسین شیر میدم بخوره.البته صبح ها حوصله اینکارو نداره.عصرها چون سرحاله بهذر بازی میکنه...
مامان
پاسخ
چشم حتما تشکر از اينکه راهنمايى مى کنين.
الهه
11 فروردین 93 4:22
ای بابا ناراححتون شدم مریم جون خیلی سخته که اینطوری خدایا فقط دعا میکنم این مادر پسر ماه رو کمک کن مریضی بچهه مین جوریشم کلی سخته چه برسه همزمان بشه با داستان از شیر گرفتن
مامان
پاسخ