مهيارمهيار، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

مهيار دليل خوشبختي مامان و بابا

شروع يك روز قشنگ

1392/9/3 2:06
نویسنده : مامان
149 بازدید
اشتراک گذاری

اتفاقي يه كاري از مهيار يادم اومد كه به دليل مشغله زياد فراموش كرده بودم بنويسمش ، ولي اينقد كارش برام قشنگ بود كه جزئياتش كامل يادم مونده ; تقريبا" يك هفته پيش بود...

صبح تا از خواب بيدار شد، اومددستاي قشنگشو كشيد روي موهام و هي مي گفت : نازي و چند بارتكرار كرد،بعدش اومددستاشو حلقه كرد دور گردنم و با احساس و اون لحن شيرين و بچه گانه اش گفت عزيزم! با همون آهنگي كه هميشه خودم بهش مي گفتم، اصلا" باورم نميشد ، ذوق زده شده بودم و يك روز قشنگو شروع كردم.

متأ سفانه الان يك هفته است خيلي بهانه گير شده آخه بد جور  مريض بود ، البته داره بهتر ميشه خدارو شكر.لبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الهه
4 اسفند 92 3:13
آخی عزیزم کاملا حس کردم نوشته تون رو حتی بین خودمون بمونه بغض کردم!
مامان
پاسخ
عزيزي الهه خانم گل فداي تو