مهيار نگو يه دسته گل تر وتميز وتپل مپل
ما بالاخره تونستيم موفق بشيم و بعد از يك سال ونيم آقا مهيار رو ببريم آرايشگاه ، ولي جناب مهيار خان تا تونست جيغ زد و گريه و داد و بي داد كرد. اصلا" دوست نداشتيم با گريه مو هاش كوتاه بشه ولي چاره نبود ديگه واقعا" نياز بود. خودتون قضاوت كنين ...
توي ده شلمرود حسني تك وتنها بود ....... .......
تنها روي سه پايه نشسته بود تو سايه:
و بعد از آرايشگاه:
حسني نگو يه دسته گل تر وتميز وتپل ومپل..
آخيش بعد از اصلاح و يه دوش خوب چه خواب خوشي:(واقعا" احساس كردم راحت تر خوابيد)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی