اتفاق بد
پسرم، دردونم!! عزيزم امروز مامان مرد و زنده شد
داشتي تو اتاق با دختر عمه بازي مي كردي كه سرت خورد به لبه ي تختبالاي ابروت زخم شد برديمت بيمارستان زنگ زديم بابا اومد ، آخ كه يادم مي افته مي ميرم، اون صورت ماهت پر خون بود ..
5 تا بخيه خورد . پسرم منو ببخش كه بيشتر مراقبت نبودم، از ظهر همش دلشوره داشتم وقتي رفتيد تو اتاق چند بار اومدم بهتون سر زدم ديدم داريد بازي مي كنيد رفتم، سري آخر كه داشتم مي اومدم ديگه تا من رسيدم سرت خورده بود..... الهي مامان فدات كه چقدر تو بيمارستانم اذيت شدي همش گريه مي كردي و مي گفتي:"بابا ددر" نميذاشتي بخيه بزنن سه نفري گرفته بودن كه بتونن بخيه بزنن و شماهم كه نمي ايستادي. تو راه خونه اينقد خسته بودي كه تو ماشين خوابت گرفت شب هم بابا بردت پارك تا شايد يه خورده روحيه ات عوض بشه. گل مامان منو ببخش كه بيشتر مراقبت نبودم!امروز تازه روز اول 15 ماهگيت بود.