تلاش مهيار براي راه رفتن
پنچشنبه 1391/11/12 سي وپنج روز مونده تا تولد يك ساگي
آقا مهيار نازنين امشب مهمون داشت عمه و بابا حاجي اينا بودن آخر شب تنهايي بدون اين كه از چيزي كمك بگيره بلند شد و مي خواست دنبال دختر عمه روياش بره ...( الهي مامان فداش) بعد از چند بار بلند شدن و نشستن... با كلي تشويق و ماشالله و هورا ودست بالاخره تونست دو قدم بره و خسته شد
نشست. كه ما از اين تلاش با نتيجه فيلم گرفتيم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی