آینه و دیوار صورتی
مشغول آشپزی بودم که دیدم مهیارمشکوک ساکته. سریع و سیر خودمو رسوندم تو اتاق خواب خودمون که چشمتون روز بد نبینه به چه صحنه ای برخوردم .
بله آقا مهیار دیوار و آینه رو با رژلب من حسابی نقاشی کرده بود . آینه رو شب قبل به خاطر شیطنتهای مهیار از رو دراورش ورداشتیم چون در آستانه شکستن بودآخه قبلا یه دو سه باری از خجالت آینه ها در اومده بود و شکسته بودشون وحالا هم که دفتر نقاشی جدیدش شده اونم با چه مداد رنگی! منم که نتونستم از دیوار و دست و صورت خودش عکس بگیرم چون گوشی ازم ميخواست.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی