شعر خوندن
صبح تو آشپزخونه مشغول بودم، صداي مهيارو شنيدم اول فكر كردم اشتباه ميكنم دقت كردم ..ديدم داشت ميخوند: ميرم مدرسه، جيبام پره گردو و پسته،...
چه لذتي مي بريم ما مادرا وقتي كه ميبينيم بچه مون يه چيزي رو براي اولين بار ياد مي گيره و انجامش ميده هر وقت ميخواستم برم مدرسه براش اين شعرو ميخودنم و آمادش ميكردم كه ميخواد يه نصف روز منو نبينه.. حالا امروز اولين بار بدون هيچ كمكي خودش شعرو ميخوند. ولي نميدونم چرا به جاي فندوق ،گردو!
! شايدم به اين دليل كه هميشه تو آجيل و تنقلات ما پسته و گردو با هم اند.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی